به نظر می رسد رهبران ما مصمم هستند که به جنگ فرصت بدهند. تشنگی آنها برای درگیری همه ما را به خطر می اندازد جرمی کوربین


قهرمان‌های 1914 خواب‌روانی بودند، هوشیار اما بی‌ارزش، گرفتار رویاها اما از واقعیت وحشتی که می‌خواستند به دنیا بیاورند کور بودند.

کتاب خوابگردها نوشته کریستوفر کلارک داستان شروع جنگ جهانی اول را بازگو می کند. کلارک با ترسیم دنیای چندقطبی گرفتار امپریالیسم و ​​پارانویا، از مقصر دانستن هیچ دولتی امتناع می ورزد. در عوض، او توضیح می‌دهد که چگونه رهبران سیاسی چشم‌انداز صلح را یکی پس از دیگری محدود کردند و به فاجعه‌ای جهانی رسیدند که حدود ۲۰ میلیون نفر را کشت.

امروز، رهبران سیاسی ما بار دیگر در بحران به بحران دست و پنجه نرم می کنند تا خود را متقاعد کنند که جنگ تنها راه حل است. تفاوت اساسی این است که این بار در جنگ خواب نیستند. آنها این کار را با چشمان باز انجام می دهند.

برای ماه‌ها، میلیون‌ها نفر از ما برای آتش‌بس در غزه برای پایان دادن به تلفات جانی، پایان دادن به چرخه همیشگی خشونت و جلوگیری از تشدید تنش تظاهرات کرده‌اند. ما نادیده گرفته شدیم، تحقیر شدیم و شیطانی شدیم. اسرائیل هفته گذشته در یک درگیری که به سرعت در حال گسترش در خاورمیانه است، حملات موشکی به ایران انجام داد. حتی بدون دخالت بیشتر بازیگران جهانی، پیامدهای انسانی، اقتصادی و زیست محیطی جنگ همه جانبه با ایران برای کل جهان فاجعه بار خواهد بود.

ما نیازی به تصور بدترین سناریو برای ترمز گرفتن نداریم. در حالی که دولت اسرائیل گزینه های خود را در پاسخ به حمله 14 آوریل ایران می سنجید، بمباران ها بر فلسطینیان در غزه ادامه یافت. در چند ماه گذشته، انسان ها مجبور شده اند سطحی از وحشت را تجربه کنند که باید برای همیشه ما را آزار دهد. کل خانواده ها از بین رفته اند – و آنهایی که زنده می مانند با عواقب سلامت روانی مادام العمر برای نسل های آینده روبرو خواهند شد. محیط اطراف کاملاً محو شده و مملو از اجساد و اعضای بدن است. پزشکان قطع عضو را بدون بیهوشی انجام می دهند. بچه ها برای زنده ماندن، چوب ها و برگ ها را از زمین جمع می کنند و از غذا «نان» درست می کنند. اگر نسل کشی آشکار مردم فلسطین بدترین سناریو نیست، چیست؟

در ماه اکتبر، بسیاری از ما هشدار دادیم که شاهد آغاز ویرانی کامل غزه و مردم آن هستیم و از رهبران سیاسی هر دو طرف خواستیم جنایات جنگی را که در مقابل چشمانشان انجام می‌شود، افشا کنند. امروز، سرانجام برخی از سیاستمداران، وحشت از پیامدهای انتخاباتی ضد انسانی خود، شروع به عقب نشینی کرده اند. اگر آنها صداقت داشتند، برای 33000 فلسطینی که کشته شدند، گرسنه شدند، یا زیر آوار بزدلی اخلاقی و سیاسی خود مدفون شدند، گریه می کردند.

امروزه به دانش‌آموزان در مورد بدترین جنایات تاریخ علیه بشریت آموزش داده می‌شود. از آنها خواسته می شود تا در مورد چگونگی وقوع این جنایات فکر کنند. و اسامی شخصیت های سیاسی را که از جنایات مشابه حمایت یا تسهیل کردند، یاد خواهند گرفت. در آینده ای نه چندان دور، کتاب های تاریخ ما کسانی را که فرصت توقف این کشتار را داشتند اما در عوض حمایت از جنگ را برگزیدند، آبروریزی خواهند کرد. آنها به خاطر شکستشان در رفتار برابر با زندگی اسرائیلی ها و فلسطینی ها جاودانه خواهند شد. آنها به خاطر شکستشان در جلوگیری از نسل کشی به یاد خواهند ماند.

در پی این وحشت، ما به سیاستمدارانی نیاز داریم که توانایی و تمایل داشته باشند تا فعالانه تنش زدایی و دیپلماسی را ترویج کنند. در عوض، شهوت جنگ آنها همه ما را به خطر می اندازد. دولت ما می توانست از همان ابتدا خواستار آتش بس شود. در عوض، او با انجام حملات نظامی به یمن، یکی از فقیرترین کشورهای جهان، و دوبرابر کردن صادرات تسلیحات به اسرائیل، راه را برای تشدید تنش هموار کرد و به صنعت تسلیحات جهانی که از مرگ سود می برد، دامن زد. همه اینها با حمایت اپوزیسیون رسمی اعلیحضرت، که ادامه یک سیاست خارجی غیراخلاقی و ناسازگار را نشان می دهد که با برخی افراد به عنوان غیرنظامیان بی گناه و برخی دیگر به عنوان خسارت جانبی رفتار می کند.

صدها هزار نفر از ما به راهپیمایی ادامه می‌دهیم، زیرا مردم همچنان می‌میرند – و ما دوباره شنبه در لندن، در راهپیمایی ملی دیگر برای فلسطین، آنجا خواهیم بود. ما برای آتش بس و برای تنها راه رسیدن به یک صلح عادلانه و پایدار تظاهرات خواهیم کرد: پایان دادن به اشغال فلسطین. ما را امید هدایت می کند نه نفرت. تظاهرات ما متشکل از افراد با هر سن، مذهب و پیشینه ای است که با میل به پایان دادن به رنج بشر متحد شده اند. و ما بخشی از یک جنبش بزرگتر برای پایان دادن به همه جنگها هستیم: در اوکراین، یمن، سودان، پاپوآ غربی، جمهوری دموکراتیک کنگو، و جاهای دیگر.

بسیاری از ما زندگی خود را صرف دفاع از حقوق بشر برای همه، در همه جا، اغلب در مواجهه با مخالفت های بزرگ کرده ایم. منتقدان ما این را می دانند. آنها در واقع با تمایل ما برای ساختن جهانی برابرتر، پایدارتر و صلح آمیزتر برای همه مخالفند.

امنیت واقعی در نابود کردن همسایه نیست، در کنار آمدن با همسایه است. غذای کافی روی میز، سقفی بالای سر شما و سیاره ای پایدار است. رهبران سیاسی می توانند به شوونیسم نظامی خود افتخار کنند، زیرا بدانند که فرزندان دیگران تاوان آن را خواهند پرداخت. اما حقیقت این است که جنگ طلبی آنها همه ما را به خطر می اندازد. اگر سیاستمداران ما به میراثی که از خود بر جای می‌گذارند اهمیت می‌دهند، ممکن است از خود بپرسند: اگر نتوانند راه را برای صلح هموار کنند، چه کسی در اطراف خواهد بود تا آنها را به یاد آورد؟

  • جرمی کوربین نماینده پارلمان – نماینده مستقل پارلمان ایسلینگتون نورث و رهبر سابق حزب کارگر

  • آیا نظری در مورد موضوعات مطرح شده در این مقاله دارید؟ اگر مایلید تا حداکثر 300 کلمه پاسخی را از طریق ایمیل ارسال کنید تا برای انتشار در بخش نامه های ما در نظر گرفته شود، اینجا را کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید