Vآیا اگر بحران مسکن بدون ساخت خانه های بیشتر حل شود، عالی نیست؟ به دلیل خانه هایی که در مقابل چشمانشان ظاهر می شود، هیچ انتشار کربن از کارگاه های ساختمانی، هیچ مزارع سبز و خانواده های ناراحت کننده وجود نخواهد داشت. در عوض، اجاره به خانه ای مقرون به صرفه و مناسب تبدیل می شود که از طریق تغییر سیاست های دولت در دسترس قرار می گیرد. چنین قولی در مقابل صاحبخانه ها توسط نویسنده و وکیل مدافع نیک بانو، مردی که به عنوان “بهترین وکیل مسکن مارکسیست بریتانیا” توصیف شده است.
او مدعی است که بحران عرضه نیست، بلکه هزینه است. خانه ها به اندازه کافی وجود دارد، اما گران قیمت هستند. دلیل قیمتهای بالا، تسلط مالکان خصوصی است که در حال حاضر 2.5 میلیون نفر – از هر 21 نفر جمعیت یک نفر – مجموعاً 63 میلیارد پوند در سال اجاره دریافت میکنند. آنها توسط سیاست های دولتی حمایت می شوند که به آنها اجازه می دهد مستاجران را بدون دلیل بیرون کنند، آنها را به شدت تنظیم می کند و گاهی اوقات مبالغ هنگفتی را از لایحه کمک هزینه مسکن سالانه 23.4 میلیارد پوندی خارج می کنند.
بانو با شور و اشتیاق درباره وحشتهای بعدی مینویسد که با تجربهاش از نمایندگی افراد بیخانمان و بدسرپرست در پروندههای دادگاهشان تشدید میشود. به عنوان مثال، او خانواده ای چهار نفره را توصیف می کند که توسط مقامات محلی به یک کانتینر حمل و نقل در گرینفورد، در غرب لندن منتقل شده اند، که در تابستان آب می زند و در زمستان یخ می زند، که برای آن مجبور بودند ماهیانه 1600 پوند اجاره بپردازند. او به طور دقیق اثرات زیانبار رژیم فعلی را توصیف می کند – چگونه محاسبات هزینه های زندگی توسط اثرات نامتناسب اجاره بها مخدوش می شود. خصومت او با صاحبخانهها شدید و شدید است. او استدلال می کند که مهم نیست که چقدر نیت خوبی دارند، همه آنها در نهایت استثمارگر هستند و نه از طریق کار سخت، بلکه با استخراج پول از مستاجران (تقریباً همیشه فقیرتر) خود، ثروتمند می شوند.
رشد کنونی اجاره خصوصی همیشه اینطور نبود. بانو می نویسد، در دهه 1970، کنترل اجاره و حمایت از اجاره وجود داشت که همراه با تأمین مسکن اجتماعی در مقیاس بزرگ توسط دولت، وضعیتی را ایجاد کرد که در سال 1979 تنها 7 درصد خانه ها به صورت خصوصی اجاره می شدند. این سیاست ها منعکس کننده چرخش عمومی و سیاسی علیه چندین دهه مالکیت زمین خصوصی در پاسخ به پریشانی محله های فقیر نشین و رانت های اخاذی بود. حتی محافظه کاران معتقد بودند که اجاره خصوصی در حال کاهش غیرقابل برگشت است.
بانو می نویسد: «اما مهم نیست که چقدر به مرگ مالک خصوصی نزدیک شده بودیم، هرگز آینه ای را به آن دهان گرسنه نبستیم تا ببینیم آیا آخرین نفس خود را کشیده است یا خیر». دولت مارگارت تاچر جانور را زنده کرد. همراه با تصمیم معروف او در مورد فروش مسکن شهری، قانون مسکن او در سال 1988 اجاره نامه کوتاه مدت تضمین شده استاندارد را معرفی کرد که اجازه تخلیه “بدون تقصیر” را می داد. این سیاستها و سیاستهای اخیر، مانند تشویق سرمایهگذاری در اجاره، ما را به جایگاه امروزی رسانده است، با بیش از 5 میلیون خانه اجارهای خصوصی، در حالی که این رقم در دهه 1980 حدود 1.5 میلیون بود.
بانو مایل است با توجه به اینکه مسکن عمومی آن زمان گاهی ناقص بود، به دهه 1970 بازگردد تا پروژه محو «صاحبان و دلالان مسکن» را از روی زمین به پایان برساند. او میخواهد کنترل اجارهبها را بازگرداند و اخراجهای بدون تقصیر را متوقف کند. کاملاً مشخص نیست که افرادی که در حال حاضر به صورت خصوصی اجاره میکنند چگونه اسکان داده میشوند (اگرچه به نظر میرسد که آنها مستأجر عمومی خواهند شد) و این انتقال چگونه انجام خواهد شد. او اعتراف میکند که با توجه به اتکای اقتصاد کشور به ارزشهای دارایی، که احتمالاً شامل یک سقوط عظیم املاک و مستغلات میشود، این میتواند یک روند بیرحمانه باشد.
استدلالهای بانو قبلاً هم از سوی مفسران میانهروتر و هم بدون شک برای خوشحالی او، از سوی اندیشکده دست راستی مؤسسه امور اقتصادی («شورش تند مائوئیست»، به قول او) مورد انتقاد قرار گرفته است. این منتقدان دلایلی برای زیر سوال بردن استدلال او برای گفتن این که خانههای کافی وجود دارد را زیر سوال میبرند، زیرا مطالعات نشان میدهند که بریتانیا کوچکترین ساختمانهای جدید در اروپا را دارد.
با توجه به اینکه مالک خصوصی در دهه 1970 تقریباً ناپدید شد و این امر تا حد زیادی به دلیل برنامه های مسکن دولت پس از جنگ و کنترل اجاره بها بود، شگفت آور است که بانو در برابر خانه های جدید بسیار مقاوم است. اما کاملاً حق با اوست که میگوید داشتن بیلکن و میکسر بتن فایدهای ندارد مگر اینکه به مسائل مالکیت و مقرون به صرفه توجه شود.
او همچنین حق دارد به عادی سازی خیره کننده حمله کند که به موجب آن معاملات در بازار مسکن خصوصی به ما اجازه می دهد تا تصورات یک خانه خوب را پاک کنیم – به عنوان مثال، این می تواند چیزی بیش از یک سرپناه موقت باشد تا زمانی که مالک تصمیم بگیرد. اجاره بهتر با شخص دیگری او می گوید که رانت نسلی به استثمار خود فرد بستگی دارد. بدین ترتیب در مقابل صاحبخانه ها ناقص اما ارزشمند – یک سلاح قدرتمند در برابر کسانی که فکر می کنند ساخت و ساز پاسخ همه چیز است.