بقبل از اینکه کسی اصلاً چیزی بداند، تقریباً در همان زمان که مجموعه ای از کتاب های نظری از عصر برنز در حال تدوین بر اساس یک جامعه انسانی بسیار سازمان یافته بودند، نظریه ای وجود داشت که همه چیز در جهان از یک ماده ساخته شده است.
ترکیب های مختلفی از The Substance وجود داشت. اما اساساً همه اینها یک ماده بود – احتمالاً، می دانید، ناخن های خدا یا چیزی شبیه به آن.
و تقریباً مشکل موجودیت را حل کرد و قرنها اختلافات تشنه به خون را بر سر معنای دقیق کتابهای گمانهزنی عصر برنز که بسیاری از آنها تا به امروز با قدرتی تازه ادامه میدهند، پاک کرد.
فکر میکنم فیلسوفان آن را «مونوئیسم» نامیدهاند، اما من قصد ندارم آن را در گوگل جستجو کنم تا بفهمم، تا حدی به عنوان یک اقدام کوچک مقاومت در برابر اقتباس مدرن از این نظریه، که ادعا میکند اکنون همه قرار است یک بار به یک ماده تبدیل شوند. بیشتر برای متحد شدن در یک نسخه بی پایان بیش از حد مصرف کننده.
در دوران نئومونائیسم، غذا به تدریج تبدیل به یک موجودیت «غذایی» فرآوری شده خواهد شد. تمام سطوح یکسان خواهند بود. ایدهها و تفاوتها با هم ادغام میشوند، ذهن کندو اینترنت یک خورش دیجیتالی خود تکراری ایجاد میکند.
این اتفاق نباید بیفتد. ما هفت میلیارد نفر هستیم. ما ظرفیت نامحدودی برای انجام کارهای دیگر و حمل صداهای دیگر داریم. اما فرودگاه بین المللی ارومچی یک KFC Express نیز دارد. مردی که در راه ورزشگاه باباتی مایع ویپ می فروشد حتما پیراهن مسی به تن دارد.
و فوتبال، به عنوان یک فرهنگ عامه جهانی، بسیار همسو با این تک گرایی است، و نزدیک به تبدیل شدن به یک چیز واحد، یک صدا است. به سرعت به پایان این هفته می رسیم، و به نظر واضح است که فرم نهایی یک کلیپ یک دقیقه ای و 37 ثانیه ای از میکی ریچاردز خواهد بود که پشت یک پایه تلویزیونی روشن می خندد.
مطمئناً، دور کنونی مسابقات لیگ قهرمانان اروپا مانند تزریق سوخت موشکی دیگری برای ظهور غیرقابل عبور برنامه کارشناس استودیو CBS بود.
اکنون چیزی شبیه به یک پدیده پخش است، نه فقط یک کلیپ رسانه ای پر زرق و برق، نه فقط تفسیر اخبار فوری، بلکه به طور فزاینده ای فقط یک خبر است. در شب های پشت سر هم این هفته، پوشش CBS از یک کودتای تولیدی غافلگیرکننده در قالب چند گفتگوی ویرانگر چهارم بین کارشناسان خود و افراد حاضر در میدان لذت برد.
جود بلینگهام و لوئیس انریکه از این فرصت استفاده کردند و روی صفحه نمایش با میکا ریچاردز درباره پیش بینی های او قبل از بازی شوخی کردند، که به شدت اشتباه بود. این به نوبه خود به قطعات ویروسی بریده شده و سپس به روزنامه های چاپی مانند Sun، Mirror و Express تبدیل شد، که همگی داستان های مختلفی را بر اساس جنبه های پوشش CBS، در Watch-The-Moment-Kelly-McDonught-Tells -Brock- منتشر کردند. سبک Dinglemarch-Exactly-Why-Etc.
این یک انتقاد نیست. روزنامه ها به طور فزاینده ای مجبور به انتشار چنین مطالبی هستند. چت شوخی CBS بسیار قابل استفاده است. اما همچنین یک پویایی جدید و عامل تغییر در نحوه شکل گیری این رویدادها از اینجا به بعد است. عصر فوق تخصصهایی که دور صحنه قدم میزنند، به میدان میرسند و قطعات را حرکت میدهند، فرا رسیده است. چگونه اتفاق افتاد؟ و آیا راهی برای جلوگیری از آن وجود دارد؟
به طور دقیق تر، آیا این واقعاً یک مشکل است؟ پاسخ واضح این است که خیر. این چیزها به دلیل خوب بودن محبوب هستند. سی بی اس فقط چهار سال حق پخش یوفا را دارد. تعطیلی کووید باعث شد تا Turner Sports قرارداد کوتاه مدت خود را کنار بگذارد. CBS آن را یک فصل زودتر انتخاب کرد و اکنون این محدوده را تا سال 2030 افزایش داده است، احتمالاً به دلیل موفقیت خودش (گفته می شود امسال در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا به راحتی از دو میلیون رتبه رتبه بندی شده است).
تماشای کلیپ های ویروسی ممکن است سخت باشد، مانند تلاش برای درک آنچه در مهمانی اداری بسیار پر سر و صدا و پر سر و صدا دیگران می گذرد. اما مبادا فراموش کنیم کارشناسان فوتبال برای این مدت طولانی عذاب تحمیلی بودهاند، حرفهایهای سابق عبوس و اکراهی که گویی تشویق میشوند در مورد گوشههای کوتاه و موقعیتهای تک به تک صحبت کنند تا پس از مصرف بیش از حد قرصهای خوابآور بیدار بمانند.
مدیران فوتبال، به عنوان یک نژاد، هرگز پس از حضور در تلویزیون بهبود نیافته اند، بدون اینکه بدانند یک شخصیت تلویزیونی باید چگونه باشد. بنابراین، گراهام تیلور، جغد مانند و محکوم به فنا، داریم که با فروتنی رقت انگیز مردی که در حال تماشای فروریختن باغش در طوفان است، درباره رویدادها اظهار نظر می کند. ما غم ملایم کوین کیگان را دریافت کردیم، که یک نقطه ثابت باقی خواهد ماند، نمادهای هدفون، آنوراک، صفحه عریض با انگشت بالا. اندی گری خوب بود؟ هیچکس نمیداند. آلن هانسن 20 سال است که تقریباً چیزی نگفته است.
کار اولیه گری نویل اسکای پیشگام یک تحلیل بیشتر پزشکی قانونی بود. و پوشش CBS به وضوح منبع Sky و به زبان انگلیسی است – با اظهار نظر کلایو تایلدزلی – با عنصر اضافه شده فرهنگ مناظره ورزشی تند و تند آمریکا.
ستارگان واقعی تیم استودیویی به رهبری کیت ابدو هستند که هم کارگردانی میکنند و هم کاملاً رمزگشایی میکنند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. جیمی کاراگر در مراسم عروسی در حالت عموی هیجان زده است. تیری هانری عصبانی و پرخاشگر تعادلی را ارائه می دهد. و ریچاردز یک رزونانس پسزمینه مشخص ایجاد میکند، یک بوفه قابل حمل از نویز، که در ارتفاعی تنظیم شده است که هم آرامشبخش است و هم بیشتر، و بهنظر میرسد که در شکل بریدهشدهاش، کاملاً با نویز پسزمینه اینترنت همخوانی دارد.
شاید برجسته ترین در همه اینها تأثیر او باشد. سایر پخش کننده ها قبلاً در پاسخ کمی تغییر کرده اند. اسکای شروع به پخش تصویر بزرگنمایی بزرگی از نویل کرد که نگران به نظر می رسید روی دروازه در حالی که افراد دیگری با کفش های کتانی سفید در حال بحث و گفتگوی قبل از مسابقه در زمین روشن بودند.
این احساس وجود دارد که دیگر سران سخنگو فشار میآورند تا تعهدی مشابه به محصول داشته باشند. پاسخ مدیران به دست اندرکاران تلویزیون بعد از بازی پدیده عجیبی بود. کارشناسان به عنوان عوامل آشکارا بی توجه خشم آنلاین معرفی می شوند. سخت نیست که بفهمیم چرا. فوتبال طولانی است، با وقفه های تبلیغاتی دست نخورده و گاهی به طرز الهام بخشی خسته کننده است. چرا سعی نمی کنید محتوای جدید اضافه کنید؟
و این چیزها به طور طبیعی بر هر چیز دیگری، در داستانهایی که نوشته میشوند، در نظرات طرفداران مصرفکننده، در محتوای فید شما، همگی بخشی از تاری مخالف همگن است.
اخبار ورزشی همیشه نوعی صدای مونو داشته است. سالها فقط یک مرد بود که چیزهایی را در روزنامه میگفت، صدای تند مالکوم کیکبرید بزرگ، ستوننویس ارشد ورزشی Daily Everything، که همه نظرات را داشت.
آنچه اکنون داریم به وضوح متنوع تر و ظریف تر است. اما این حس نیز وجود دارد که نگاهی اجمالی به آینده ای به شما داده شود که در آن دست امپریالیسم فرهنگی آمریکا در کار است، بسیار خوب در تبدیل همه چیز به یک ساندویچ، جایی که همه کوکاها یکسان هستند و همه خوب هستند. سرنوشت نهایی ورزش های نخبه تبدیل شدن به یک محصول پخش باکیفیت دیگر، چهره های متحرک روی صفحه نمایش، آهنگ نهنگ با شوخی بی وقفه در یک استودیو روشن است. ما هنوز آنجا نیستیم. اما این شاید طعم آن شکل نهایی باشد.