مندر هالیوود هیچ تصادفی وجود ندارد. نقش رایان گاسلینگ در فیلم بدلکاری The Fall Guy که به دنبال بازی شگفتانگیز او در اسکار در فیلم I’m Just Ken هستم، بهترین راه برای تایید صعود او به بالاترین سطح ستاره شدن است. این نه تنها یک سرگرمی چهار ربعی است که همه مخاطبان را در بر می گیرد: اکشن، عاشقانه، یک فرنچایز قدیمی برای قدیمی ها، سبک جان ویک برای بچه ها، بلکه شخصیت عمومی او نیز همینطور است. نقش او به عنوان بدلکار کهنه کار کلت سیورز، نجات پوست ابرستاره احمقی که او دوبله می کند، جایگاهی را که گاسلینگ در دهه گذشته در برنامه های تاک شو و میم ها از آن دفاع کرده بود تکمیل می کند: جذابیت و شهرت به عنوان یک نمای زیبا، شوخی بین ستاره و تماشاگر. که باید بیشتر با نت های طعنه آمیز بازی کرد.
اما مسلما گاسلینگ یک ستاره خوب است، یکی از مهم ترین هالیوود. هیبو گیج و سمی او، کن، توجه مارگوت رابی را ربوده است. تونل زدن از میان کهن الگوهای کلاسیک مردانگی با خودآگاهی مدرن، موقعیتی است که او برای خود ساخته است – به ما یک ستاره مرد جدید و منحصربهفرد برای دوران پس از #MeToo میدهد. نقشهای اصلی او – رانندگان ضربهزننده، موتورسواران جسور، فروشندههای بانک – اغلب فوقالعاده ماچو بودند، اما خود بازیگر جنبههای متروسکسوالی دارد. مردها میخواهند او باشند، با ذخایر واقعاً باحال و تمام نشدنی کتهای جالب او (یک شماره چرمی تیم بدلکاری Miami Vice در The Fall Guy جدیدترین شماره بود). در سال 2017، Morvena Ferrier خاطرنشان کرد که کلونهای گاسلینگها که با «خلوص توربو» مشخص هستند، اکنون در همه شهرها وجود دارند.
در عین حال، این وضعیت الگوی زنان را از خود بیگانه نمی کند. در واقع، مانند بسیاری از ستاره های مرد که این روزها به خوبی تنظیم شده اند، او مدارک فمینیستی خود را بر روی آستین های کاملا آراسته خود می پوشاند. او که توسط مادر و خواهر بزرگترش بزرگ شده است، در سال 2016 گفت: «به نظر من زنان بهتر از مردان هستند. آنها قوی تر و توسعه یافته تر هستند.” یک سال بعد، در حالی که گلدن گلوب را برای La La Land می پذیرفت، از “بانوی خود”، اوا مندز، برای بزرگ کردن دخترانشان در حین فیلمبرداری تشکر کرد. هنگامی که گرتا گرویگ، کارگردان رابی و باربی در مراسم گلوب امسال مورد بی مهری قرار گرفت، او در نامه ای اعتراض کرد: “بدون باربی، کن وجود ندارد.”
و مهمتر از همه، بهترین کار او برای هر دو جنس است، اغلب او را در نقش های فرعی که مانند کن، صادقانه در مورد ناتوانی های مرد صحبت می کند، انتخاب می کند. افسر K او در دنباله Blade Runner اثر دنیس ویلنوو به نظر می رسد که هر شکارچی تکراری که به خود احترام می گذارد، مانند کفش های ورزشی ریموند چندلر. اما او احمقی است که توهمات خودشیفتگی قرن بیست و یکم را دنبال می کند. (اینترنت این اشاره را دریافت کرد، و با یک تعجب مطمئن “لعنت به آن” یک الگوی رفتاری از آن درست کرد.)
پاییز گای آرام تر است، اما همچنان خود را تحقیر می کند. با موهای دوسر بازو و مدل موهای پردار بلوندش، سیورس سواری، جنگی و در حال سقوط از پارچه ای تپنده قلب بریده شده است. اما او این بار را مانند ژاکت کتک خورده اش به دوش می کشد. او پس از مشت می گوید: «من هرگز مشتی ندیده ام که به خاطر نداشته باشم. درو پیرس، فیلمنامهنویس فیلم تأیید میکند که توانایی گاسلینگ در بازی در هر دو طرف طیف کلیدی فیلم بود: «او هم یک مرد واقعی است، هم از نظر احساسی آسیبپذیر است. این بهترین ستاره سینمای قدیمی مانند استیو مک کوئین با حسی مدرن است. ما در فیلم با این دوگانگی بازی می کنیم – شخصیت او قطعاً پسر خوبی است، اما نقطه کوری در خودآگاهی عاطفی او وجود دارد که از جنبه ای بسیار مردانه ناشی می شود.
بیتردید کمنظمیسازی چیز جدیدی نیست: این USP ستارههای جوان هالیوود در دوران مرد جدید دهه 90، مانند کیانو ریوز، جانی دپ و لئوناردو دیکاپریو بود. اما توانایی گاسلینگ در تأیید و زیر سؤال بردن همزمان هنجارهای مردانه، در فیلمهایی که در راس حرفهاش قرار دارند، بدیع به نظر میرسد. تور مطبوعاتی باربی او – که در آن از بیتفاوتی دخترانش نسبت به عروسکهای کنش، دویدن با کنوکوپیا از جناسهای وحشتناک به اطرافش میپرداخت، یک اثر هنری بود. این مردی بود که به وضوح از چاه عمیقی از انتظارات جنسیتی نابجا سرچشمه میگرفت: پس از تماشای فیلم First Blood سیلوستر استالونه در کودکی، پس از پرتاب چاقو به سمت همکلاسیهایش از مدرسه اخراج شد. عادت Sly به پوشیدن راسو هنگام کارگردانی آشکارا الهام بخش کمد لباس کن بود.
ظهور گاسلینگ به عنوان یک مرد آلفای طنزآمیز خودکار، با این واقعیت که این مدت زمان زیادی طول کشید، بسیار جذاب تر می شود. او که استعداد خاصی در خوانندگی یا رقصیدن نداشت، در مسیر دهه 90 میلادی بریتنی اسپیرز، جاستین تیمبرلیک و کریستینا آگیلرا قرار نداشت. 10 سال دیگر طول می کشید تا اولین موفقیت قابل توجه او در باکس آفیس در سال 2004 در فیلم غم انگیز The Notebook، تایتانیک خود از چوب بالسا بدست آید. او که توسط کارگردان نیک کاساوتیس به دلیل «غایب در طبیعت به عنوان یک مرد پیشرو» انتخاب شد، در مقابل رقیب عشقی خود، جیمز مارسدن، خوشذوقتر بهطور سنتی، یک آشفتگی جذاب بود. در این دوره، برخلاف ادعای او در GQ، چیزی در مورد این بازیگر ریش بلند وجود داشت. اما درخشش ویرانگر او در طول یک سری از افراد زیردست جذابی که در دهه 00 بازی کرد، به خوبی به او خدمت کرد: یک نئونازی یهودی خود تنفر در سال 2001 در The Believer، یک معلم کرک در سال 2006 در Half Nelson، و یک عروسک دوست داشتنی عاشق سکس در فیلم لارس و دختر واقعی محصول 2007.
پیشرفت مستمر او در شو بیز – و این واقعیت که او شاید شبیه ترین بازیگر عصر رسانه های اجتماعی است – به این معنی است که گاسلینگ نسبت به یک ستاره معمولی هالیوود احساس می کند به یکی از ما نزدیک تر است. قرابتی که The Fall Guy از آن بهره برد و او را در کنار تام رایدر، ستاره بزرگ Airhead، با بازی آرون تیلور جانسون، به یک مخاطب پروکسی تبدیل کرد. او در کودکی که از نحوه تبلیغ هنجارهای جنسیتی توسط صنعت آگاه بود، از نظر اینکه بعداً آن هنجارها را انعطاف پذیر کرد، امتیازات خود را به دست آورد. پیچیدگی آسیبدیده مرحله مستقل او در تصور گاسلینگ از مردانگی زمانی که خود را بر سر میز بالای هالیوود یافت، تداوم یافت: مردان ضعیف، غیرمتمرکز و بیکفایت The Good Guys، Blade Runner 2049 و Barbie.
اما به نظر می رسد گهگاهی از تسلیم شدن در برابر «نیهیلیسم» جریان اصلی صنعت لذت می برد، زیرا سیورز به طور تصادفی با آثار تام رایدر برخورد می کرد. فراری تک هجای گاسلینگ در داستان خیره کننده درایو اثر نیکلاس ویندینگ رفن، به قول این بازیگر، «مردی بود که فیلم های زیادی دیده است». در فیلم اخیر نتفلیکس، مرد خاکستری، او به همان حالت اکشن صامت کارتونی بازگشت – دوباره با خلال دندان.
به نظر می رسد اشاره به کیفیتی که برای همه آشکار است امری عادی باشد، اما استقبال از کمدی چیزی است که واقعاً گاسلینگ را در جریان اصلی قرار داده است. ایفای نقش یک وانت باری از نوع نیل اشتراوس با شکمی باورنکردنی در سال 2011 دیوانه، احمق، عشق اولین تلاش جدی او در این ژانر بود، اگرچه استعداد او در هیجان در ذهن پر زرق و برق او در ولنتاین آبی یک سال قبل وجود داشت. با توجه به ایمیلهای لو رفته سونی، او همچنان در جریان جلسهای در سال 2014 با رئیس استودیو، امی پاسکال، فعالانه در این مسیر فعالیت میکرد. دیوانه، احمق، عشق نیز آن را به عنوان اسموتی قوس میم هی دختر که در آن دوره انجام میداد، در ژانر تثبیت کرد. چیزی که به نظر می رسید از حمایتش خوشحال بود (از قضا).
جایگاه والای جوایز اسکار اخیر او – زیبایی شناسی آقایان مو بورها را ترجیح می دهند، در حالی که با چانه خود به مارک رونسون می خندید – مهره زرشکی روی کیک رویکرد بی دغدغه او به ستاره شدن بود. پیرس می گوید: «من یک نظریه در مورد رهبران دارم. «آنها در لحظه ای که متوجه می شوند که هر چه گنگ تر هستند، واقعاً فراتر می روند و منحصر به فرد می شوند – هر چه بیشتر آنچه را که دیگران به آن نگه می دارند، رد می کنند، بخش «تلاش برای باحال بودن» – سپس به چیز جالب تری تبدیل می شوند. چیزی که رایان دارد ناامنی در مورد مسخره کردن خود است – در مورد ستاره بودن، مردانگی اش.
پل نیومن و «احساس طعنه آمیز» او مانند فیلم پلیسی هارپر در سال 1966 معادل دوران کلاسیکی است که پیرس هنگام نوشتن «سقوط» در ذهن داشت. اما گاسلینگ در سفرهای کمدی خود حتی بیشتر سبک شده است: او حرفه ای مردی است مستقیم و اغلب حتی یک عروسک خیمه شب بازی. در باربی، شوخی – حتی در آغوش پدرسالاری شبیه اسب او – همیشه روی کن است. کلاهبردار بانوی مسن گاسلینگ در فیلم The Good Guys در سال 2016 به همان اندازه که برای یافتن سرنخهای قابل قبول صرف سیگار میکند، خود را در دزدیها مجروح میکند و در قبال کودکان بیمسئولیت میکند. طعنه پنهان خاص همراه با صدای غبارآلود او، بازیگر را برای این شغل مبهم طبیعی می کند. او صحنههای خود را در نقش جارد ونتا، پادشاه مبادله اعتباری، در The Big Score میکشد و با چهرهای پشیمانکننده، توصیههای مالی غارتگرانه را به صدا در میآورد. زمان و لحن او همیشه عالی است. فقط گاسلینگ، در یک طرح SNL، میتوانست علیه افراد بدی مانند «همه مردان رئیسجمهور» جنگ صلیبی کند.
جالب است که ببینیم چگونه در سال 2024 چیزی به باستانی طبیعت گرایان در باکس آفیس داغ می شود. و این بی شک برای سینما در وضعیت آشفته و وحشت زده کنونی آن موهبتی است. هنوز هم می تواند بلاک باسترهایی را با حرارت کافی برای شعله ور کردن ستاره های جدید تولید کند. مشخص نیست که آیا افرادی مانند تیموتی شالامه، زندایا و سیدنی سوینی میتوانند کاری را که در گذشته انجام دادهاند انجام دهند یا خیر: ساختن یک فیلم از روی زمین فقط با نامشان. اما رابی و گاسلینگ کهنه کار احساس میکنند به داشتن چنین قدرت آتشی نزدیکتر هستند – شاید برای «نجات» سینما کافی نیست، اما حداقل به ما امیدواری میدهد که در حال افول نیست.
تنشهای طولانی و آزاردهنده در اوج و رابطه نزدیک با مخاطب به او اعتبار بیشتری به عنوان یک تیتر میدهد. جذابیت او پیچیده است: سبک او او را به کهن الگوهای مردانه یکپارچهسازی با سیستمعامل، اما با لمس مدرن پیوند می دهد. این موزیکال قدیمی La La Land – که در آن برای جاز (“این در حال مرگ است – اما نه در ساعت من”) و عاشقانه قدیمی تلاش می کند – نقطه شیرینی بین این دو پیدا کرد. البته بعدا برای SNL فرستاد.
اما این کنایه کاملاً مدرج تا کجا می تواند او را ببرد؟ اگر مفصل محکم شود، او می تواند راجر مور جدید در انتظار باشد. و آیا برند روشنگرانه مردانگی او، که به اصلاح رشته در روابط جنسیتی هالیوود اشاره می کند، واقعا اهمیت دارد – یا فقط بسته بندی جدید است؟ اما در میان بسیاری از توانایی هایی که او نشان داده است، گاسلینگ می داند که چگونه تکامل یابد. برای افزایش جذابیت و هنر خود، نه به ذکر برنده جوایز برای فصل، او ممکن است مجبور شود به دنبال نقشهای روشنفکر در درام مستقیم باشد – چیزی غیر از بازی با کارگردان La La Land، دیمین شزل، در فیلم زندگینامه نیل آرمسترانگ.” First Man” ، او در دهه اخیر به ندرت دیده شده است. اما در حال حاضر Ryanaissance می تواند صبر کند. او غازی است که تخم های طلایی می گذارد.