جیعلیرغم حجم زیاد نمایش، قسمت اول Dead Boy Detectives قطعا گیج کننده است. اما فکر می کنم موفق شدم. دو پسر هستند – بهترین دوستان چارلز (جیدن ریور) و ادوین (جورج راکسترو). هر دو مرده اند – چارلز شاد این کار را در دهه 1980 انجام داد، ادوین ادواردایی سرسخت در سال 1916. به نوعی هر دو هنوز روی زمین هستند (اگرچه می دانیم که ادوین قبل از فرار مدتی را در جهنم گذرانده است) و از زمان خود برای یافتن تله استفاده می کنند. روحها در اینجا کمتر خوشحال هستند و آنها را آزاد کنید. اولین نفری که ما با آن روبرو میشویم، یک سرباز آشفته جنگ جهانی اول با ماسک گاز نفرین شده است که باید قبل از مرگ او را قطع کنند (کربی، که قبلاً به عنوان کربی هاول-باپتیست شناخته میشد). آنها باید همیشه از مرگ پنهان شوند تا مبادا او آنها را نیز بگیرد. آنها در واقع کارآگاه پسر مرده هستند. خوشبختانه، آنها می توانند برای فرار و سفر به داخل آینه بپرند. همچنین، چارلز یک کوله پشتی دارد که تعداد بی نهایت آیتم را در خود جای می دهد، که آنقدر ترفند سازندگان است که فقط می توانید به شدت تشویق کنید. چه چیز دیگری لازم است بدانید؟ آه، آنها می توانند با اتو زخمی شوند. آهن برای آنها یک چیز است.
بنابراین، نمایش را ادامه دهید! که مخاطب جوانی است که باید آن را دوست داشته باشد. او به جلو حرکت می کند و پس از یک شروع گیج کننده متوجه می شود که روشن بین و شیار به خوبی کار می کنند. روشن بین، کریستال پالاس (کاسیوس نلسون، با حضور روی صفحه برای سوزاندن) پس از اینکه آنها او را از تسخیر اهریمنی آزاد کردند به این زوج می پیوندد. او هیچ خاطره ای از خودش ندارد، اما دیدی روانی دارد که به او می گوید کودک گمشده در کجا نگهداری می شود، در محاصره جادوی سیاه و وحشت های ماوراء طبیعی.
آنها باید راه عادی را طی کنند، زیرا کریستال نمی تواند به آینه بپرد، به کلاسیک ترین مکان – یک شهر کوچک آمریکایی با ظاهر معمولی. اسمش را بگذار تراپویل. آنها به زودی با جادوگر استر (جنا لیون، یک چرخش شگفتانگیز دیگر که تهدید میکند دو نفر مرکزی تا حدودی بیتفاوت را تحت الشعاع قرار میدهد) درگیر میشوند، که با ربودن دختران جوان میماند، آنها را در گنجهای حاوی فضای خالی جادویی نگه میدارد و سرزندگی آنها را تخلیه میکند. کارآگاهان و روانی هایشان دختر گمشده را نجات می دهند، اما چارلز برای مدت کوتاهی استر را تسخیر می کند. به کارمندان فاسد در بخش گمشده و پیدا شده زندگی پس از مرگ هشدار می دهد و سرنخی از محل نگهداری آنها ارائه می دهد. شکار در جریان است، که یک قوس سری را در زیر هیاهوهای هفته فراهم می کند.
و تقلب به اندازه کافی وجود دارد. پادشاه گربه (لوکاس گیج) که انواع سؤالات ناخوشایند را برای ادوین مطرح می کند. نیکو، همسایهی پرپاستیل کریستال، (یویو کیتامورا، یک اثر کمدی بسیار مورد نیاز را برای کسانی که با شوخیهای سخت ادوین و چارلز کار نمیکنند) معرفی میکند)، که قبل از انفجار باید شرایطش درمان شود. طلسم به وفور. حیوانات سخنگو بچه های ارواح با نگرش. عینک واژگانی. استیمپانک سبک با زیبایی شناسی هیث رابینسون مطابقت دارد. و دیو کریستال، دیوید (دیوید یاکانا)، ناپدید نشده است. پستچی که آنها را در هر کجا که هستند پیدا می کند تا آخرین دسته نامه های درخواست کمک را تحویل دهد. و، البته، یک فروشگاه جادویی پر از مصنوعات جادویی واقعی (که توسط یک مارج لعنتی اداره می شود). استر – و آشنایش – هنوز در هر صحنه به دنبال انتقام و شادی هستند.
Dead Boy Detectives بر اساس شخصیت های خلق شده توسط نیل گیمن ساخته شده است و میزبان استیو یوکلی است که Supernatural را تولید کرده و آدرنالین خالص مهماندار را به ما هدیه می دهد. شما باید وارد نمایش شوید، از ناهنجاری اولیه عبور کنید، و سپس اجازه دهید که با ظاهر شدن اسکلت ها در جنگل، هیولاها، شیاطین و ارواح عجیب خطرناک قاصدک و همچنین دلایل و دلایل کارآگاهان سرگرم شوید. خود میمیرد و به زمین بازمیگردد. چگونه ارواح آشکار می شوند این یک آشفتگی است. این Buffy the Vampire Slayer نیست، که حجم آن افزایش مییابد، و در مواقعی کمی خودسری وجود دارد که من فکر میکنم عنصر اجتنابناپذیر هر چیزی است که به Gaiman مربوط میشود، اما مسافت پیموده شده شما ممکن است متفاوت باشد.
این سرگرمی فرار خوب است. این یک کار سرگرم کننده به قدری موثر انجام می دهد که به نظر اشتباه می رسد آرزو کنیم که بهتر باشد. اما به اندازه کافی به چیزی بزرگ نزدیک است که احساس می کنید برای آن فشار می آورید، شخصیت ها را کمی بیشتر توسعه دهید، همه چیز را کمی شوخ تر کنید، شاخ را ضخیم کنید، فیلمنامه را جلا دهید، چیزی کیمیاگری پیدا کنید که آن را به چیزی بزرگتر تبدیل کند. و بیشتر از فرصت های ارائه شده توسط تنظیم و تراکم رو به رشد داستان های پری مانند استر و پادشاه گربه استفاده کنید. اما شاید من بیش از حد متمایل شده ام. عقب بکشید و همان چیزی است که هست و حس خوبی دارد. من با خوشحالی هر قسمت را تماشا خواهم کرد. وانمود کنید که من دوباره جوان هستم و زمان کافی برای همه اینها وجود دارد.