Dنه سالی که پیکارد پرجنبوجوش در راس بیبیسی پرومز، یکی از حسادتانگیزترین کارهایی که موسیقی کلاسیک ارائه میدهد، همیشه آنطور که او انتظار داشت پیش نرفت. اگر پیامدهای برگزیت و مشکلاتی که برای نوازندگانی که میخواهند اجرا و تور در بریتانیا داشته باشند برای مقابله با آن کافی نبود، هرج و مرج ناشی از محدودیتهای کووید در فصلهای 2020 و 2021 بسیاری از برنامههای با دقت طراحی شده را فریب داده است.
برنامهنویسی پیکارد در مواقعی بیشتر بهدلیل توجه به هر نقطهای که از نظر سیاسی صحیح است، شکل گرفته است تا تصمیمی برای ارائه فصل تابستانی ماجراجویانه و درگیرکننده مانند سازمانی با منابع بیبیسی که نباید در کنار هم قرار دادن آن مشکلی داشته باشد. اما برداشت های اولیه از فصل جدید، آخرین فصل آن، نشان می دهد که Picard ممکن است در نهایت به رسیدن به تعادل مناسب بین همه عناصر و ژانرهای مختلف که اکنون در یک فصل کامل Proms انتظار می رود، نزدیک شود.
بله، چند کنسرت دیگر وجود دارد که بسیار عادی و کمی ایمن هستند. برای مثال، شب افتتاحیه ارکستر سمفونیک بیبیسی، که بهطور سنتی آثار کرال تماشایی و در مقیاس بزرگ ارائه میکرد، این بار کاملاً نامناسب به نظر میرسد: برنامه تحت رهبری الیم چان شامل کنسرتو پیانو از کلارا شومان و سمفونی پنجم بتهوون است. مهمتر از آن، غیبت کامل یک رویداد خاص غیرقابل از دست دادن (مانند اجرای اپرای کرتا در سال گذشته Fin de Partie) وجود دارد که این روزها فقط جشنواره ای در مقیاس پرومز در بریتانیا برگزار می کند. را می توان در نظر گرفت و باید به طور منظم بخشی از جشنواره ای به همان اندازه گسترده و جاه طلبانه باشد.
مثل همیشه، بهترین ارکسترهای مهمان نوید چیز خاصی را می دهند. اگرچه گروه های برتر ایالات متحده بار دیگر به دلیل غیبت خود قابل توجه هستند (ارکسترهای شیکاگو و کلیولند امسال در تورهای اروپایی خود در بریتانیا غایب بودند)، لیست Proms توسط دو تا از بهترین های اروپا در صدر قرار دارد: فیلارمونیک برلین و سمفونی رادیو باواریا. ارکستری با ارکسترهای چک و روتردام از آنها فاصله چندانی ندارد. هم برلینیها و هم باواریاییها سمفونیهای بروکنر را به عنوان بخشی از دویستمین سالگرد تولد آهنگساز میآورند، در حالی که فیلارمونیک برلین نیز سالگرد Schmetana را با چرخه اشعار آواز او Má Vlast جشن میگیرد.
خوب است ببینیم که پنجاهمین سالگرد مرگ شوئنبرگ نیز با آثار اولیه (Verklärte Nacht و Pelleas und Melisande) و یکی از کارهای بعدی که کمتر اجرا می شود، کنسرتو ویولن، جشن گرفته می شود. اما پس از اینکه جورجی لیگتی در سال گذشته کار درستی را برای قرن خود انجام داد، ناامیدکننده است که این بار در صدمین سالگرد تولدش چیزی برای لوئیجی نونو وجود ندارد.
کارهای کاملاً جدید وعده مبهم بودن را می دهند، اگرچه شاید همیشه باید باشد. در میان 20 نمایش برتر، سفارش هایی از آنا کلاین و کاساندرا میلر، اولین های بریتانیا از استیو رایش، هانس آبراهامسن، توماس آدس و فرانسیسکو کهل، و همچنین تعداد زیادی از نام های کمتر شناخته شده است.
افزایش کنسرت ها در سراسر بریتانیا فقط می تواند چیز خوبی باشد. آخر هفته موفق سال گذشته در گیتسهد با رویدادهای مشابه در ناتینگهام و بریستول تکرار میشود، اگرچه کنسرتهای کوچکتر در ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی، با تنها یکی در هر کشور، نشانهای از نمادگرایی دارند.
و در حالی که در پایان هیچ فصلی نمیتواند همه را راضی کند، این فصل نوید میدهد که در سالهای اخیر بهتر از سایرین باشد، و چیزی برای تقریباً همه ارائه میدهد و در عین حال کرایه استاندارد کنسرت را به اندازه کافی برای راضی نگه داشتن سنتگرایان فراهم میکند.