«همه در خیابان بودند. من فقط احساس خوشبختی کردم: پرتغال انقلاب گل میخک را به یاد می آورد | کشور پرتغال


آدر ساعت 4:00 صبح 25 آوریل 1974، فیلیپه ویلارد کورتز سیگنالی دریافت کرد. او در اتاق فرمانده پایگاه هوایی مونت رئال را سد کرد و خط تلفن او را قطع کرد. چند ساعت قبل، انقلاب میخک در پرتغال آغاز شده بود.

در آن زمان، کورتس 21 ساله و افسر نیروی هوایی بود که می خواست پرتغال را دموکراتیک کند و به حکومت استعماری آن پایان دهد. در هفته‌های منتهی به انقلاب، او در جلساتی با جنبش نیروهای مسلح (MFA) شرکت داشت، گروهی که کودتای نظامی انجام داد و رژیم مستبد پرتغال Estado Novo را سرنگون کرد و به جنگ او برای جلوگیری از استقلال آنگولا، گینه پایان داد. بیسائو و موزامبیک

پس از اینکه کورتس سربازان را در درب فرمانده مستقر کرد، ژنرال های نیروی هوایی با پایگاه تماس گرفتند و به واحد دستور دادند که در اطراف لیسبون پرواز کند. ما نپذیرفتیم و گفتیم مه وجود دارد که کاملاً نادرست است – یک حمله هوایی نیمی از لیسبون را نابود می کرد. کورتس که اکنون 71 سال دارد و یک کاپیتان بازنشسته هواپیمایی در سینترا است، به یاد می‌آورد که ژنرال‌ها در آن زمان تقریباً متوجه شدند که این یک وضعیت باخت-بازنده است.

«عملیاتی ترین پایگاه مال ما بود – وقتی در وزارت امور خارجه بودیم یعنی همه چیز. آن روز همه چیز به هم ریخت.»

پرتغال روز پنجشنبه پنجاهمین سالگرد انقلاب غیرخشونت آمیز میخک را جشن می گیرد که رژیم فاشیستی Estado Novo را سرنگون کرد و منجر به آزادی مستعمرات پرتغال شد. در حالی که پنجاهمین سالگرد در سراسر کشور جشن گرفته خواهد شد، اما در بحبوحه انتخابات ماه گذشته که 50 عضو حزب راست افراطی چگا را به پارلمان پرتغال بازگرداند، برگزار می شود.

فیلیپه ویلارد کورتز در اوایل دهه 1970. عکس: جامعه نگهبان

موفقیت اخیر جناح راست افراطی در پرتغال در ذهن آنابلا بریتا بود، زیرا او آماده می شد تا روز پنجشنبه به خیابان های لیسبون برود – درست مانند 50 سال پیش. او با اشاره به تسلیم شدن نخست وزیر مارسلو کایتانو در ایستگاه اصلی پلیس نظامی در پایتخت در روز کودتا گفت: «وقتی مارسلو به لارگو دو کارما رفت، آنجا بودم.

بریتو در سال 1974 دانشجو بود و عضو یک حزب سیاسی چپ بود. در روزهای قبل از انقلاب شنیده بود که کودتا می شود. ساعت دو بامداد با من تماس گرفتند و گفتند: الان بیرون هستند. آنها در تلویزیون و رادیو گفتند: در خانه بمانید – اما مردم گوش نکردند. همه در خیابان بودند. من فقط احساس خوشبختی کردم.”

او گفت که پرتغال به مبارزه بر سر مسکن و خدمات بهداشتی قابل اعتماد، از جمله مسائل دیگر ادامه می دهد، و در بحبوحه ظهور چگا خاطرنشان کرد که “راست افراطی می داند چگونه از این مسائل سود ببرد.”

آفونسو فیلیپ، دانش آموز، نیز اهمیت جشن گرفتن این روز را تشخیص داد. فیلیپه در سن 21 سالگی از رژیم استادو نووو و انقلاب بیشتر از طریق داستان هایی که پدربزرگ و مادربزرگش به او منتقل کرده بودند، می دانست. پدربزرگش که در سال 1974 در موزامبیک مستقر بود، از شنیدن خبر کودتا به او از خوشحالی اش گفت، در حالی که مادربزرگش خیابان های لیسبون را به عنوان “پر از مردمی که تشویق می کنند – تقریباً مانند رژه ای که ارتش رهبری حمله را بر عهده دارد” توصیف کرد. .

او گفت: «امسال من در آونیدا دا لیبرداد قدم خواهم زد، کاری که بسیاری از مردم و همه احزاب چپ انجام می‌دهند. در میان ظهور چگی، فیلیپ معتقد بود که “مهم است که موضع بگیریم و نشان دهیم که ما به عنوان یک کشور اجازه نخواهیم داد آنها بگذرند و تمام فداکاری های پدربزرگ و مادربزرگ خود را انجام دهیم. [made] بلا استفاده”.

فیلیپه نگران بود که خاطره رژیم در نسل های جوان جامعه پرتغال کم رنگ شده باشد. “امروز من در کشوری آزاد زندگی می کنم که می تواند خود را بیان کند. من آزادی دارم که پدربزرگ و مادربزرگم نداشتند.» “متاسفانه، [some in] پرتغال نمی داند آخرین رژیم چه بوده و چه کرده است. چیزی که من را نگران می کند این است که مردم چیزهایی را که دموکراسی به ارمغان آورده فراموش می کنند.

اما زندگی برای بسیاری از جوانان در پرتغال، با افزایش سرسام آور قیمت خانه، به ویژه در لیسبون، و دستمزدهای نسبتا پایین، دشوار است. «متاسفانه واقعیت این است که کار و زندگی در لیسبون به طور فزاینده ای دشوار می شود. حتی افرادی مثل من که عاشق پایتخت هستند باید به طور جدی به آن فکر کنند [moving]. من همچنان امیدوارم که اشتباه می کنم و دولت بتواند این مشکلات را برطرف کند.»

ساکنان محله بوآ ویستا لیسبون اندکی پس از انقلاب میخک در مقابل ساختمانی ایستاده اند که با شعارهای حزب کمونیست کارگری پرتغال گچ بری شده است. عکس: AFP/Getty Images

ماریا کارنیرو، یک مدیر هنری 35 ساله در لیسبون، موافقت کرد که انتخابات بر این سالگرد سایه افکنده است. «ما به طور نمادین این همه راه را رفتیم و امسال قرار بود سال شادی و جشن باشد… بعد انتخابات اینطوری شد. [result] راست افراطی که حضور گسترده ای در مجلس دارند.» “جشن ها کمی جن زده است.”

او افزود: “من فکر می کنم مردم از طبقه سیاسی بسیار ناامید شده اند – مشکلات فساد، شفافیت و پاسخگویی وجود دارد. ما به طور متوسط ​​35 ساله، مانند من، امید زیادی به آینده نداریم – ما دستمزدهای بسیار کمی داریم، ما در شهری زندگی می کنیم که بسیار گران است. ما از اولین بحران بزرگ اقتصادی در سال 2010 جان سالم به در بردیم، از آن جان سالم به در بردیم، در سال 2015 شغل پیدا کردیم – اما پس از آن دستمزدهای ما رشد نکرد و قیمت ها دائما در حال افزایش است. ما احساس می کنیم کمی گرفتار شده ایم.

اما او بر میراث ملموس انقلاب تاکید کرد. «بدون انقلاب، احتمالاً در خانه بودم و نمی توانستم در خارج از کشور تحصیل کنم. من هنوز هم داستان های زیادی از شخص اول می شنوم – افرادی که در زندان بودند یا مجبور به رفتن به خارج از کشور شدند.

سربازان پرتغالی در 29 آوریل 1974 در لیسبون با میخک بر روی یونیفورم و در صندوق عقب نگهبانی می‌دهند. عکس: Bettmann/Getty Images

تیاگو سیلوا، یک توسعه دهنده نرم افزار 39 ساله از پورتو، خود را “محصول یکی از مهم ترین پیروزی های انقلاب” توصیف کرد. من به عنوان اولین فردی در خانواده کارگری ام که تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع کارشناسی ارشد به پایان رساندم، امکاناتی را در خود جای داده ام که تا قبل از 25 آوریل 1974 تصور آنها سخت بود. نسل قبل از من، آنهایی که فعالانه در انقلاب شرکت کردند و در انقلاب شکل گرفتند، پرتغالی را تجربه کردند که با پرتغالی که من می شناسم بسیار متفاوت بود.

«جوانی آنها با سربازی اجباری و هرج و مرج یک امپراتوری در حال محو شدن مشخص شد، بسیاری از جمله عموهای من در دهه 20 سالگی برای جنگ در جنگ های استعماری در آفریقا فرستاده شدند. عموهای من ضربه های روحی طولانی مدتی را تجربه کردند. هر دو در هنگام بازگشت با مشکل سازگاری مواجه شدند و هرگز از حمایت مناسب از سوی دولت برخوردار نشدند.» سیلوا سپاسگزار است که در مقابل، 20 سال او “در الگوریتم های ناوبری، نه در میدان های جنگ” سپری شد.

او گفت که زندگی امروز در پرتغال ایده آل نیست و مشکلات اقتصادی به ویژه این کشور را آزار می دهد. «اما قبل از انقلاب، تصویری از کشوری دارم که واقعاً از بقیه اروپا عقب مانده بود. آنچه اکنون می بینم کشوری است که به روی جهان باز است.”

دیدگاهتان را بنویسید