آدر پای درخت کاج، گرژگورز کویتکوفسکی خم شد تا اشکال سیاه و مرطوبی را که در میان قارچها و مالچ برگها جمع شده بودند، لمس کند. وی گفت: من از سال 2015 این منطقه را تماشا می کنم و همیشه امیدوارم که دیگر به چیزی برخورد نکنم و روزی کل منطقه پاکسازی شود. اما این روز اشتباه بود.
این شاعر، دانشمند و نوازنده راک 39 ساله در جنگلی در چند متری حصار اردوگاه کار اجباری نازی ها Stutthof در قلمرو ضمیمه آلمان لهستان، که اکنون مکان یادبودی در اشتوتوف است، قدم می زد. روستایی در 24 مایلی (38 کیلومتری) شرق گدانسک در ساحل بالتیک.
چیزی که او به دنبال آن بود – و چیزی که در فاصله دو ساعت در اواسط ماه مارس پیدا کرد – کفش بود: صدها کفی، بزرگ و پهن، کوچک و باریک، با سوراخهای پینه دوز. قطعات نازک نرم رویه چرمی، سوراخ تزئینی و رنگ آنها به وضوح قابل مشاهده است، در جاهایی یک سگک یا چشمک فلزی عجیب ظاهر می شود. دو کف ریز کامل برای لحظه ای نفس کویتکوفسکی را بند آورد.
او میگفت هر بار که به اینجا میآمد، «لطافت زمین، تمام سطح آن پر از تپهها و ارتفاعات عجیب و غریب بود. احساس میکنید روی زمین فشرده راه نمیروید، بلکه روی صدها هزار کفش راه میروید.»
Stutthof که توسط رژیم نازی برای آزار و شکنجه زندانیان سیاسی لهستانی ساخته شد و بعداً به بخشی جدایی ناپذیر از ماشین کشتار یهودیان اروپایی تبدیل شد، در نهایت به محل جمع آوری پوست در تمام اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی تبدیل شد. کفشهایی که به آنجا آورده میشد – بیشتر از آشویتس، پس از مرگ پوشندگانشان – به کالاهای چرمی مانند کمربند، کوله پشتی و چرمی تبدیل میشد.
در ماه مه 1945 توسط نیروهای شوروی آزاد شد. بازپرس ارتش سرخ در گزارش مفصل خود آنچه را که او و سربازانش در محوطه اردوگاه یافتند به یاد می آورد: «تپه ای عظیم از کفش های مخروطی شکل… برای مدت طولانی خوابیده بود… محکم فشرده شده بود… کفش های زنانه، مردانه و … کفش های بچه گانه در اندازه ها و اندازه های مختلف.” آنها حجم را 460 متر مکعب تخمین زدند و در مجموع “حداقل 410 هزار جفت کفش” را محاسبه کردند. توده های مشابه دیگری نیز ثبت شد به طوری که در مجموع حدود 490 تن کشف شد.
این موزه که در سال 1962 در محل یادبود تأسیس شد، چندین هزار جفت کفش را در یک جعبه شیشهای بزرگ در غذاخوری اردوگاه سابق نگهداری میکند. بقیه در رژیم کمونیستی به جنگل پرتاب شدند و همانطور که مدیران موزه از آن زمان گفته اند “به طبیعت سپرده شدند.”
کویتکوفسکی از زمانی که نه سال پیش هنگام فیلمبرداری فیلمی در مورد یک مبارز مقاومت لهستانی با بسیاری از آنها برخورد کرد، از نجات و حفظ محترمانه آنها دفاع کرد.
او ارتباط شخصی با استاتوف دارد: پدربزرگ و عمهبزرگش در آنجا زندانی بودند و تا آخر عمر آسیب دیدند. پدربزرگ در کودکی او را به آنجا برد و گریه کرد. کویاتکوفسکی شوکه خود را از دیدن تپه عظیم کفش در موزه به یاد آورد و متعاقب آن تعجب خود را به یاد آورد که چند دهه بعد متوجه شد که آن تنها کسری از کل کفش است.
کویتکوفسکی، نوازنده گیتاریست و خواننده گروه روانگردان راک گدانسک Trupa Trupa، گفت که جستجوی او برای یافتن کفش قربانیان هولوکاست “پراکنده در جنگل، مانند مرگ پوسیده” یکی از مهمترین موارد زندگی او شد.
اما آهسته و لرزان بود، و در مراجعات مکرر او از پیدا کردن کفشهای بیشتر و بیشتری که از زمین بیرون میآمد، ناامید میشد.
او گفت: «البته اول از همه باید حصارکشی می شد. اما اگر اینطور نیست، اکنون آنها باید حفر شوند، و نه تنها باید حفظ و نمایش داده شوند، بلکه باید توسط کارشناسان به دقت مورد بررسی قرار گیرند تا مشخص شود که آنها متعلق به چه کسی هستند، از کجا آمده اند، از کجا ساخته شده اند، به احترام و یادبود قربانیان. آنها باید مایه افتخار مدیریت موزه باشند.»
کمپین نجات و حفظ کفش ها توسط خانواده های بازماندگان Stutthoff حمایت شد.
سانفورد جاکوبی، استاد محقق برجسته تاریخ اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، که عمویش هوگو کانتر بردهداری در استاتاف بود، میگوید: «اگرچه مردم تمایل دارند متون بیپایان نمایش داده شده در موزهها را فراموش کنند، اما هرگز این کفش را فراموش نخواهند کرد. زمانی که اگر فقط می توانستند همه آنها را ببینند. چه آموزش بهتری می تواند وجود داشته باشد؟
او اضافه کرد که برای کانتر، اشتوتوف “مکان وحشتناکی بود”: “خاطرات وحشتناک زندانیش برای همیشه در روان او باقی ماند.”
مردم در شتوتاو گفته می شود که آنها به طور مکرر، ناخواسته، در طول دهه ها کفش ها را کنده اند.
برخی به ویژه اردوی پیشاهنگی دهه 1960 را به یاد می آورند. جرزی، یکی از پیشاهنگان، به یاد می آورد: «تثبیت میخ ها و میخ ها در زمین غیرممکن بود، زیرا همانطور که ما کشف کردیم، کل تپه زیر لایه نازکی از زمین تپه ای از کفش بود. «ما را تکان داد. ما میدانستیم کجا هستیم و فقط میتوانستیم حدس بزنیم که یکبار آنها را پوشیده و در جنگ کشته شده است.»
کویتکوفسکی گفت کفشها طنین خاصی در دوران افزایش انکار هولوکاست دارند: «گذشته گذشته نیست، حال است. نادیده گرفتن آثار نسل کشی یک رسوایی است و آن رسوایی در حال تشعشع است.»
او گفت که رفتار آنها تا به امروز “به طور جدایی ناپذیری با نحوه یادآوری گذشته خود لهستان مرتبط بوده است.” کویتکوفسکی با اذعان به رنج میلیون ها لهستانی زیر یوغ آلمان نازی و بعداً اتحاد جماهیر شوروی، گفت: “هیچ بهانه ای برای عدم پرداختن به تمام حقیقت وجود ندارد”.
وی افزود: در دولت قبلی که توسط حزب راستگرای پوپولیست ملی-محافظه کار قانون و عدالت رهبری می شد، “جای چندانی برای چیزی جز توصیف لهستانی ها به عنوان قربانیان و قطعاً نادیده گرفتن حافظه یهودیان وجود نداشت.” «اما اینکه خود را فقط یک قربانی بدانیم، ناسالم است و درست نیست.
در این آب و هوا، جارو کردن کفشها در زیر فرش آسانتر از کنار آمدن با واقعیت دردناک آنها به نظر میرسید.»
کویتکوفسکی امیدوار بود که دولت لیبرال جدید لهستان، به رهبری پلتفرم مدنی دونالد تاسک، رویکرد دقیقتر و صادقانهتری نسبت به مبارزه با کفشها و تاریخ آن اتخاذ کند که در زمان سلف تجدیدنظرطلب او ممکن بود.
او گفت: «این یک روند تکاملی است و کشور هنوز تقسیم شده است، اما این واقعیت که مردم از ناسیونالیسم و بازنویسی تاریخ همراه شده اند، آرامش بزرگی است.
پیوتر ریپسون، رئیس تازه منصوب شده بخش میراث فرهنگی که مسئول تمام موزههای لهستان است، در ایمیلی گفت که بخش او از کفشهای یافت شده در نزدیکی سایت آگاه بوده و از مدیران Stutthof خواسته تا “راهحلهایی را پیشنهاد دهند”. او گفت، اما از آنجایی که محوطه اطراف موزه متعلق به اداره جنگل های دولتی است، ابتدا مجوز آن لازم است.
ما از موزه درخواست کردهایم تا تاریخچه چگونگی ورود این آثار به اشتوتوف را بررسی کند تا با مقامات مربوطه تماس بگیرد تا یک برنامه عملیاتی برای منطقه خارج از محوطه موزه تهیه کنند. [and to] او مینویسد تا راهحلهایی برای این که با این مصنوعات که در حالت پوسیدگی نسبی هستند چه کرد.»
لوکاس کنپسکی، سخنگوی Stutthof، گفت که اگرچه خودش در سفر اخیر با یک خبرنگار تلویزیون محلی به 3-4 کیلوگرم کفش برخورد کرد، اما مجبور شد برای یافتن آنها به اعماق جنگل رفته و زیر آن را حفاری کند. زمین او انتظار یافتهای بیشتری را نداشت، به جز آنهایی که می توانند توسط گرازهای وحشی یا گورکن ها ریشه کن شوند. او گفت که موزه مسئولیتی در قبال یافتن کفش ندارد “زیرا زمین خارج از حوزه قضایی ما است.”
کپسکی و بایگانی موزه دانوتا دریوا، کارشناس زندانیان یهودی در اشتوتوف، در مورد ایجاد “تقاضای eBay” برای مصنوعات هولوکاست ابراز نگرانی کرد. کپسکی گفت: “در حال حاضر به اندازه کافی شکارچیان جایزه وجود دارد که به دنبال یادگاری های جنگ جهانی دوم هستند.”
در یک بازدید اخیر، او گاردین را به یک بنای یادبود بتونی عظیم به 65000 قربانی استاتوف که کشته شدند – که 28000 نفر از آنها یهودی بودند – هدایت کرد که حاوی خاکستر انسانی است که از طریق یک پنجره افقی قابل مشاهده است. او به در کوچکی اشاره کرد که در قسمت پشتی آن از بتون بریده شده بود و با یک قفل سبز قفل شده بود تا نشان دهد کفشهای پیدا شده در سالهای اخیر کجا ذخیره شدهاند.
هنگامی که از کنپسکی در مورد کفشهای یافت شده در نزدیکی سایت سؤال شد، تأیید کرد که برنامههایی برای قرار دادن آنها “پشت شیشه تا جای مناسب خود را به آنها بدهد” باید تا پایان سال جاری تکمیل شود.
او گفت که برنامهها شامل نصب تابلوهایی در جنگل است که به افرادی که ممکن است کفشها را پیدا کنند میگویند با مقامات تماس بگیرند. او افزود: «نه اینکه ما انتظار داشته باشیم چیزهای بیشتری پیدا شود.
به معنای واقعی کلمه چند دقیقه بعد، در کمتر از هشت قدمی حصار موزه، دستان سیاه شده کویتکوفسکی بقایای بیشتری را از خاک باتلاقی بیرون کشید.