اسنوشته یانگ لو کار یک ذهن کنجکاو است. رمانهای پرپیچ و خم او خواننده را به سواریهای وحشی میبرد، جایی که رشتههای نامتجانس به شیوههای عجیب و گاهی آشفته با هم برخورد میکنند. وقتی تصور میکنم که او آنها را مینویسد، تصویری از چارلی دی را تصور میکنم که به طرز دیوانهواری افکار را روی تخته سیاه به هم میچسباند.
لو به طور مبهم می گوید: «مم دقیق است.
لو به خاطر اصالت و جسارتش در دنیای ادبی استرالیا که اغلب مضطرب است متمایز است و از طنز پوچ برای کشف نژاد و نژادپرستی استفاده می کند. دو تا از رمانهای او وجود دارد – The Whitewash برنده جایزه در سال 2022، تاریخ شفاهی طنز یک فیلم پرفروش هالیوودی که اشتباه رفته است. و شهر ارواح آینده، یک روایت دوگانه در یک کلان شهر متروک چین. همچنین The Beige Index، یک پروژه آنلاین است که در آن لو و نویسنده همکار جاناتان اوبراین به هر یک از 250 فیلم برتر IMDb نگاه کردند و نمودارهای تصویری از قومیت بازیگران ایجاد کردند. و همان چیزی است که لو آن را Stupid Bookstagram می نامد، جایی که او از نام خود بر روی جلد کتاب های استرالیا عکس می گیرد.
من در مورد سفیدی هستیشناختی بسیار فکر میکنم – وقتی شخصیت پیشفرض هستید، مگر اینکه به عنوان چیزی غیر از سفید علامتگذاری شده باشید. من برای مدت طولانی در خواندن و نوشتنم مقصر این کار بودم.» لو می گوید.
“من یک حس شوخ طبعی دارم… 99٪ آن خنده دار است، اما 1٪ وجود دارد که فوق العاده جدی است. وقتی من خودم را به عنوان تنها عنصر آسیایی در یک کتاب وارد میکنم، صنعت نشر چقدر سفید است… این انرژی احمقانه همان چیزی است که فهرست بژ، وایتواش، و «شهرهای ارواح» را هدایت میکند.
این شغلها روشی هستند که لو برای پر کردن شکافها. او در مالزی به دنیا آمد و در بریزبن بزرگ شد، او یک “بچه عاطفی در قلعه” بود. او میگوید: «والدینم در مورد آنچه که فکر میکردند به آن نیاز دارم بسیار خاص بودند: آموزش خوب، مهارتهای عالی موسیقی، حضور در کلیسا. من باید بفهمم که از نظر فرهنگی چه کسی هستم. فیلمها، برنامههای تلویزیونی، کتابها، موسیقی – چیزی که سرتان را با آن پر میکنید تا بفهمید که هستید.
مانند بسیاری از رنگین پوستان که در دهه 90 بزرگ شدند، لو خود را در هیچ یک از اینها نمی دید – اما در زمانی که بحث در مورد نمایندگی معمول بود، بیان این سوال دشوار بود. او میگوید: «تشخیص آنچه گم شده واقعاً سخت است. «اگر فرهنگ با آن هماهنگ نباشد، زمان زیادی طول می کشد تا حتی متوجه اشتباه شدن چیزی شویم. به جای اینکه از فقدان بازنمایی آگاه باشم، میخواستم همان چیزی باشم که روی پرده میبینم. این واقعاً بر اینکه چه کسی بودم و چه کسی می خواهم باشم تأثیر گذاشت.»
جهان به طور فزاینده ای تنوع را پذیرفته است، اما چالش دیگری به همراه دارد: برای خالقان رنگ، این آزادی فرضی می تواند محدود شود. لو میگوید: «این جعبه پاندورا است، زیرا چیزهای خوبی وجود دارد، اما بدیهای زیادی به همراه دارد». “این جعبه دیگری برای قرار دادن نویسندگان قومیتی است. … من با نویسندگان آسیایی صحبت کرده ام که از این فشار برای نوشتن داستان های آسیایی احساس محدودیت می کنند.”
روایتهای جذاب لو مانند انگشت وسط به این انتظار میچسبد. صداها با هم برخورد می کنند و درگیر می شوند. راویان غیر قابل اعتماد هستند; واقعیت و داستان اغلب قابل تشخیص نیستند. او می گوید: «من جذب براندازی هستم. “مثل یک کوه است – شما یک کوه را می بینید و متوجه می شوید که هیچ کس برای بالا رفتن از این کوه تلاش نکرده است. شاید به این دلیل است که این کوه بسیار باطنی و مزخرفی است که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است. من می توانم قله را از اینجا ببینم و هیچ کس این ادعا را نکرده است و این من را بسیار نگران کرده است.”
شهر ارواح یکی از این کوه هاست. این رمان دو خط زمانی را با هم ترکیب میکند: یکی در زمان حال، زمانی که مرد جوانی به نام شیانگ لو از کارش در کنسولگری چین در سیدنی اخراج میشود، وقتی متوجه میشود که او نمیتواند چینی صحبت کند و از مترجم گوگل برای کارهایش استفاده میکند. دیگری در گذشته باستان است که از طریق فصلهای افسانهوار گفته میشود. زمانی که شیانگ و مترجم (و عشقش) یوان توسط بیبی بائو، کارگردانی که فیلمی بر اساس یک افسانه چینی در شهر متروکه پورت من تو، که به یک مجموعه فیلم تبدیل شده، فیلمی بر اساس یک افسانه چینی می سازد، به هم برخورد می کنند.
دانه های این کتاب زمانی کاشته شد که لو و همسرش یوان از یک پارک موضوعی متروکه در حومه پکن بازدید کردند – “مکانی خزنده، زیبا و متروک” با تاریخچه ای عجیب. تقریباً در همان زمان، لو مشغول خواندن شعر حماسی جان میلتون بهشت گمشده بود که در آن دو نام متفاوت برای پکن باستان ذکر شده است. او میگوید: «این منجر به ایده دو چین شد، چین واقعی و اسطورهای. “این چین افسانه ای چه می تواند باشد، و چه کسی ممکن است فرد مناسب – یا در مورد من، شخص کاملاً اشتباه – برای گفتن این داستان باشد؟”
شهر ارواح رمانی پر پیچ و خم است که خواننده را به مسیرهای هزارتویی و بدون آغاز یا پایان روشن می برد. متون انگلیسی و چینی در کنار هم هستند – لو تک زبانه است، بنابراین او در مورد دومی به کمک یوان تکیه کرد. این رمان همچنین حاوی رازهایی است که فقط نویسنده آن را می داند. او به عنوان یک مرد “خصوصی، خجالتی و مضطرب” علاقه ای به نوشتن خاطرات ندارد، اما تاریخچه خانوادگی خود را در قسمت هایی از شهرهای ارواح رمزگذاری کرده است.
«این یک چالش برای خودم بود… آیا راهی وجود دارد که بتوانم چیزی فوقالعاده شخصی بنویسم و قابل مشاهدهتر و بازتر باشم، اما همچنین کیک خود را داشته باشم و آن را بخورم، آن را در صفحه داشته باشم و کسی آن را تشخیص ندهد؟ او می گوید. «هنرمندان بسیار شگفتانگیز هستند. برایم مهم نیست که به دست کسی نرسد – فقط میخواهم در صفحات باشد.»
کار لو از نظر فکری محرک است، اما در عین حال کاملاً دیوانه کننده است – و این نکته است. او بازخوردهای به یاد ماندنیای را که یکی از دوستانش پس از خواندن The Whitewash ارائه کرد به اشتراک میگذارد: “او شگفتانگیزترین چیز را گفت: “بعد از خواندن کتاب شما، احساس میکنم باهوشتر شدهام، اما ممکن است حتی احمقتر هم شده باشم.” او می گوید. “این بهترین تعریف و تمجیدی است که هر کسی می تواند به من بپردازد.”