شما قضاوت می کنید: آیا هم اتاقی من باید ساعت را زود تنظیم نکند با وجود اینکه من همیشه دیر می کنم؟ | زندگی و سبک


دادستان: ساد

می دانم برای ابد دیر آمدم، اما فاطمه با تغییر ساعت حس کودکانه ای به من دست می دهد

دوست خوبم و هم خانه ام، فاطمه، ساعت های آپارتمانمان را بدون اینکه به من بگوید عوض کرد و 20 دقیقه جلوتر گذاشت. اول فکر کردم “چه تخلفی.” اما با تأمل، احتمالاً این بدترین کار نبود.

درست است که من اغلب به طور مزمن دیر می رسم. من همیشه فکر می‌کنم بیشتر از آنچه که دارم برای آماده شدن وقت دارم و در نهایت برای همه چیز 20 دقیقه دیر می‌کنم. یک روز در بیمارستان وقت داشتم و دیر آمدم، از فاطمه خواستم سوارم کند. خیلی اذیت شده بود چون آن روز در خانه کار می کرد. اما می‌دانستم که در غیر این صورت آن را از دست می‌دادم و با لیست‌های انتظار NHS نمی‌توانستم ریسک کنم. من خوش شانس بودم که او مرا نجات داد و بسیار سپاسگزارم.

اما پس از آن او به تنظیمات تلفن من رفت تا زمان را تغییر دهد و سپس ساعت را در سراسر آپارتمان تغییر داد. یک هفته متوجه نشدم آیا آن هفته بیشتر کار کردم؟ هفته آرام تری بود و درام کمتری داشت. من برای یک رویداد کاری قطار به شهر دیگری داشتم و بدون مشکل به آنجا رسیدم. با این حال، فکر می‌کنم حتی اگر فاطمه ساعت‌ها را عوض نمی‌کرد، می‌توانستم.

وقتی یکی در کافی شاپ از من ساعت را پرسید، از حقه فاطمه سخن گفت. وقتی به آنها گفتم گفتند: فکر می کنم اشتباه می کنید. احساس کردم خیلی احمقم. به خانه رسیدم و متوجه ساعت آشپزخانه شدم و از فاطمه پرسیدم آیا ساعت را تغییر داده است؟ او گفت که دارد. من خیلی گیج شده بودم و احساس بچه گانه بودن می کردم.

اگر قرار است از این تغییر زمان عالی بهره مند شوم، فقط می خواهم در جریان باشم. فاطمه باید به من هشدار می داد. ورود به تنظیمات گوشی نیز کمی عجیب است. می دانم که ما با هم دوست هستیم، اما اگر شخص دیگری بود، خیلی عصبانی می شدم. فاطمه می‌گوید اگر به من بگوید چه کار می‌کند، هدف از بین می‌رود، اما من اینطور فکر نمی‌کنم. او همچنین گفت من باید سپاسگزار باشم. خندیدمش از او می خواهم دوباره ساعت های خانه ما را عوض کند، اما مردد است و می گوید بهتر است آنها را همان طور که هستند بگذارم. حالا همه چیز احمقانه است.

دفاع: فاطمه

ساد تمام ساعت ها را به عقب برنگرداند. من فکر می کنم در سطح ناخودآگاه او می داند که واقعا به او کمک می کند

ساد همیشه دیر می‌آید، بنابراین تصمیم گرفتم با تغییر تمام ساعت‌های خانه و همچنین ساعت تلفن او، اقدامات جدی انجام دهم تا 20 دقیقه جلوتر از زمان واقعی نشان داده شود.

ساد فکر می‌کند این یک تخلف است، اما من مجبور شدم این کار را انجام دهم، زیرا او تقریباً یک قرار بیمارستان را از دست داد و از من مرخصی گرفت تا او را به آنجا برانم. بنابراین زمانی که او زیر دوش بود، ساعت تلفن او را تغییر دادم. من همچنین ساعت مایکروویو و ساعت آشپزخانه را تغییر دادم.

برای چند هفته خوب کار کرد. ساد یک رویداد کاری مهم داشت که باید به قطار می رفت و با خوشحالی من موفق شد. قبلاً دیده بودم که او قطارهای زیادی را برای کار کردن از دست داده است، بنابراین به نفع خودش بود.

ساد همیشه در حال لگد زدن است و از زمانی که من او را می شناسم بوده است. معمولاً خیلی روی من تأثیر نمی گذارد، اما ما با هم ارتباط برقرار می کنیم و در گذشته او بدون بهانه نیم ساعت دیر به رستوران رفته است. همچنین، او روی من حساب می‌کند که او را برای جبران دیرکرد، پیاده کنم، که ممکن است باعث دردسر شود.

وقتی ساد فهمید که من همه ساعت ها را عوض کردم، گفت جالب نیست. اما دوستان ما قبول دارند که این یک ضربه خوب از پشت برای او بود و به او کمک کرد تا به چیزهای دیگر برسد. مادرش حتی وقتی فهمید از من تشکر کرد. ساد گفت که فقط می‌خواست بداند زیرا وقتی ساعت‌ها 20 دقیقه حرکت می‌کنند «در دنیای واقعی زندگی نمی‌کند». اما من فکر نمی کنم که او در دنیای واقعی زندگی می کرد که همیشه برای همه چیز دیر می کرد.

او متوجه شد که من چند هفته پیش چه کار کردم وقتی شخصی از او ساعت را در کافی شاپ پرسید و سپس به او گفت که ساعت تلفنش خاموش است. او گفت که همه چیز باعث شده او احساس حماقت کند، بنابراین تلفن خود را به حالت زمان واقعی برگرداند. اما نه ساعت آشپزخانه و نه مایکروفر را عوض کردم. این او را تشویق می کند که ادامه دهد. ساد فکر می کند ما باید آنها را تغییر دهیم، اما خودش زحمت انجام این کار را نداده است. من فکر می کنم در سطح ناخودآگاه او اهمیتی ندارد زیرا واقعاً می تواند به او کمک کند.

هیئت داوران خوانندگان گاردین

آیا فاطمه حق دارد که زنگ هشدار را برای شمارش معکوس وحشتناک ساد به صدا درآورد؟

فاطمه نه مادر سادا است و نه فرزند او. اگر می‌خواهد دوست پسرش رفتارش را تغییر دهد و یاد بگیرد که همیشه دیر نکند، چرخاندن ساعت‌ها به جلو کمکی نمی‌کند.
لورا، 29 ساله

فاطمه باید وقتی دیر می شود دنبال ساعد دویدن را متوقف کند، زیرا این کار فقط باعث تشویق عادات بد او می شود. در این صورت ساد باید مسئولیت زمان خود را بپذیرد.
لوسی، 49 ساله

من می توانم ببینم که سایه چگونه احساس شیرخوارگی می کند – اما مطمئناً مزیت بالغ شدن بیشتر از هزینه احساس کمی شبیه فرزند فاطمه است. اگر ساد مداخله فاطمه را نمی‌خواهد، من فکر می‌کنم که باید از تکیه کردن به فاطمه برای نجات او در زمانی که اوضاع خراب می‌شود دست بردارد.
آدام، 32 ساله

وقتی بچه هایم کوچکتر بودند وسوسه شدم این را برای بچه هایم درست کنم. اما بعد یادم آمد که هم اتاقی من در دانشگاه این کار را با من کرد و یک ساعت زودتر به سمینار رفتم – و واقعاً آزاردهنده بود. و گرفتن تلفن یک نه است. پس مقصر
جورج، 65 ساله

تقصیر فاطمه است. و مسئولیت او نیست
آنا، 34 ساله

حالا شما قاضی باشید

در نظرسنجی آنلاین ما به ما بگویید: آیا فاطمه باید عقربه ها را از ساعت دور کند؟

نظرسنجی در روز پنجشنبه، 2 می، ساعت 10 صبح به وقت بلاروس بسته می شود

نتیجه هفته گذشته

ما پرسیدیم که آیا لیلا باید به خواهر مینا بپیوندد تا یک سیاست مدارا صفر را نسبت به برادر نادرست سیاسی خود اتخاذ کند.

9 درصد از شما گفتید لیلا مقصر است – او باید از خواهرش حمایت کند
91 درصد از شما گفتید لیلا گناهی ندارد – مینا باید اجازه دهد لیلا نبردهایش را انتخاب کند

دیدگاهتان را بنویسید