تیبهار او قرار است فصل یک عاشقانه ورزشی حیله گر در فیلم باشد. Love Lies in Blood از Rose Glass و The Contenders اثر Luca Guadagnino عاشقانه های پیچیده و عجیب خود را ارائه می دهند که در دنیای ورزش اتفاق می افتد. هر دو کارگردان مشغله مشترکی با ورزشکاران خود دارند و با جزئیات فوقالعاده روی بدنشان میمانند. ماهیچه ها مانند نبض قدرتمند جزر و مد می تپند و متورم می شوند. توپ های درخشان و عالی از عرق تشکیل می شوند و سپس با حرکت آهسته از روی بدن شناور می شوند. در این فیلمها، بدنهای کندهشده به مناظر فریبنده و خائنانه تبدیل میشوند، و در این زمین فیزیکی است که میتوانیم دقیقاً ببینیم که چگونه و چرا خواستههای درونی شخصیتها ظاهر میشوند.
Love Lies Bleeding با مونتاژی تپنده در یک باشگاه ورزشی تیره و تار شروع میشود، در حالی که گلس با بدنهایی مانند دویدن، دوچرخهسواری، بلند کردن و فشار دادن با تمام ابتذال عرقزدهشان روبرو میشود. در همین حال، لو (کریستن استوارت)، یک مدیر باشگاه بدون الهام، دست خود را در توالت همیشه گرفتگی فرو می برد. با این حال، وقتی جکی (کتی اوبراین) بدنساز در شهر می چرخد، همه این چیزهای عجیب و غریب به چیزی زیبا تبدیل می شود. آنها شروع به یک رابطه می کنند. لو معشوقش را با استروئیدها پمپاژ می کند و همیشه به ماهیچه های سفت او خیره می شود.
به طور مشابه، چلنجرهای با اکتان بالا به طور عمدی روی بدن خود در حال حرکت می مانند. اعجوبه سابق تنیس تاشی (زندایا) بر قهرمانان تنیس و دوستان سابق پاتریک و آرت قدرت دارد – آنها او را دوست دارند، اما یکدیگر را دوست دارند. پس از اینکه کار تاشا به دلیل مصدومیت کوتاه میشود، او مربی هنر میشود تا او را خوش فرم کند، به این امید که سرخوشی خامی را که در طول مسابقه احساس میکرد، به دست آورد. بازی قدرتی بین این سه نفره ممکن است خارج از زمین اتفاق بیفتد، اما وقتی این دو مرد راکتها را برمیدارند، شیمی واقعی وجود دارد، با تمرکز دوربین روی عرق چکانکننده، ساقهای خمشده و برآمدگی عضلات دوسر بازو.
رمان ورزشی از ژانر جدیدی دور است. در طول سالها، ورزشکاران زیادی را دیدهایم که علاقهمندیهای پاکیزهتری روی پرده دارند: کریستن دانست و پل بتانی را در سریالهای درام سال 2004 ویمبلدون یا پارمیندر ناگرو و جاناتان ریس مایرز در فیلم فوتبال زنانه مانند بکهام در سال 2002 تصور کنید. نادرتر استفاده از طاقچه ورزش های فیزیکی به عنوان یک عرصه استعاری است که در آن میل درونی با تمام پیچیدگی هایش می تواند به صورت فیزیکی روی صفحه تحقق یابد. فیلم عاشقانه Personal Record محصول 1982، در مورد یک زوج لزبین در یک تیم دوومیدانی، کمی این قلمرو را لمس کرد، با ارجاعات حیله گرانه به ویژگی های فیزیکی شخصیت ها.
اما این دو فیلم جدید کمتر به آن رمانهای ورزشی مربوط میشوند تا با سنت سینمایی ترسناک بدن – فیلمهایی مانند مگس دیوید کراننبرگ یا اخیراً تایتان جولیا دوکورنو، که در آن شخصیتها خشونتهای عجیب و غریب مبتکرانه و وحشتناک را تحمل میکنند. ، بیننده را عصبانی می کند.
Love Lies Bleeding دومین فیلم گلس از زمان ترسناک روانشناختی Saint Maud در سال 2019 است که توانایی او را در ایجاد این نوع دافعه فیزیکی نشان داد. در آخرین او در جای دیگری از فیلم، لحظات وحشتناک بدنی وحشتناک دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، هنگامی که جکی برادر شوهر آزارگر لو را میکشد، صحنه وحشتناکی را با آرواره او از کنار سرش آویزان میکند.
دادگاه های گوادانینو نیز گاهی اوقات کمی سردرگم می شوند. برخورد رعد و برق توپ و فریادهای غم انگیز بازیکنان تقریباً کر کننده است. سپس آسیب وحشتناک زانوی تاشا وجود دارد که با جزییات کمی بیشتر از آنچه انتظار دارید نشان داده شده است، گوادانینو در نزدیکی پوست معلق است و استخوانهای پیچ خورده زیر آن. (مثل گلس، مستقیماً از یک ترسناک بدن سنتیتر میآید: استخوانها و همه، جایی که تیموتی شالامه و تیلور راسل عاشقانه آدمخواری بازی میکنند، و بین معاشقههای آرام با گوشت خونین جشن میگیرند.)
اما در بیشتر موارد، این فیلمها قبل از بازگشت به قلمرو احساسیتر، فقط به وضعیت ترسناک نزدیک میشوند. آنها از تکنیک ترسناک بدن به روشی جدید استفاده می کنند: تعامل شخصی با این ورزشکاران در لحظات قهرمانی ورزشی و همچنین بی رحمی ورزشی به ما یادآوری می کند که این رابطه ای است که همیشه بین زیبا و وحشتناک در نوسان است.
میل لو به جکی، مانند میل تاشا برای هر دو مرد، وسواس گونه است، کمی تاریک. لو توسط خاطرات جنایات پدر جنایتکارش تسخیر شده است – جکی، با قدرت بدنی و ماهیت تکانشی و قاتل خود، هم وسیله ای برای فرار است و هم یادآوری تاریک از آن گذشته. به طور مشابه، تاشی از ناتوانی خود در انجام کاری که بیشتر دوست دارد رنج می برد: بازی تنیس. همانطور که او تمرین می کند و از کناری تماشا می کند، کمی به چیزی که از دست داده نزدیک می شود.
هر دو کارگردان فیلم های خود را با نمایش های جسورانه و سورئال فیزیکال پایان می دهند. به نظر می رسد که آنها می پرسند اگر واقعاً این ورزشکاران به کمال جسمانی که به شدت به دنبال آن هستند، دست یافته اند، چه؟ خوب، وقتی این کار را انجام میدهند، شخصیتهای دیگر بالاخره طعم چیزی را که میخواستند میچشند – و این به همان اندازه شخصی است که عاشقانه است. برای لو، این در مورد آزادی است، در حالی که برای تاشا، در نهایت این است که مردانش را ببیند که پایین و کثیف می شوند، مبارزه می کنند و یک بازی واقعا عالی تنیس را ارائه می دهند.
از آنجایی که این فیلمسازان مرزهای رمان ورزشی را پشت سر می گذارند، یادآوری جذابی است از اینکه چقدر این ژانر می تواند بصری باشد. به هر حال، گاهی اوقات یک عاشقانه خوب و پیچیده می تواند واکنش فیزیکی حتی قوی تری نسبت به ترسناک ترین فیلم ترسناک به ما بدهد.