Lلسآنجلس شهری است که ماشیننشینی دارد. محله ها توسط بزرگراه هایی تقسیم می شوند که برای قطع ارتباط با جوامع خاصی ساخته شده اند. این ایده که لس آنجلس یک مکان سطحی است از حضور هر یک از ما در حباب ماشین خود و بدون تعامل چهره به چهره ناشی شد. به عنوان یک عکاس، همیشه در ماشین احساس خفگی می کردم. من خارش بیرون داشتم اما من به این فکر می کردم که چگونه می توانم از ماشین به عنوان بخشی از کارم استفاده کنم. در نهایت متوجه شدم که این می تواند یک استودیوی سیار با دریچه، پنجره، پشتی و چراغ باشد. من سوار یک مرسدس 1983 هستم که پدرم 20 سال مالک آن بود. دو سال پیش از او خریدم. این روغن با روغن نباتی کار میکند که من از رستورانهای سراسر لسآنجلس برای آن غواصی میکنم. بنابراین نه تنها در شهر به صورت رایگان رانندگی می کنم، بلکه انتشار گازهای گلخانه ای کمتری نیز دارم. این راه من برای زنده ماندن در یک جامعه ماشین محور است.
نمونههای بسیار زیادی از عکاسی واقعاً خوب از ماشین وجود دارد: عکسهای مایک ماندل از افرادی که در حال رانندگی ماشین هستند، کار هنری وسل در مورد ترافیک، میستی نان گلدین و جیمی پولت در تاکسی، نیویورک، زوج بروس دیویدسون که در پشت ماشین در هم تنیده شدهاند. من عمداً می خواستم به این سنت آمریکایی اشاره کنم، اما بیشتر در مورد داخلی بود تا بیرونی ماشین: وسیله نقلیه مقصد است.
مالکیت خودرو در لس آنجلس، جایی که من بزرگ شدم، بسیار تفرقه انگیز است. از 14 تا 17 سالگی در حومه شهر زندگی می کردم. دوستان کمی داشتم و با فضای اجتماعی منطقه دست و پنجه نرم می کردم. دوران بسیار تنهایی بود. من سوار قطار مترولینک به داخل شهر میشدم تا از چیزی که در دسترسم بود عکس بگیرم، که معلوم شد آنجلنوس در خیابانهای عمومی است. من به مناطق پرجمعیت لس آنجلس، مانند مرکز شهر و هالیوود می رفتم و از غریبه ها عکس های صریح می گرفتم.
اما عکاسی خیابانی آن چیزی نبود که می خواستم انجام دهم. وقتی دوستانی را پیدا کردم که همیشه می خواستم، متوجه شدم که می خواهم در مورد زندگی و روابطم صحبت کنم تا صمیمی تر از عکاسی خیابانی باشم. اکنون از آنچه می دانم عکس می گیرم – و چیزی که می دانم مرسدس بنز قدیمی پدر، صندلی های چرمی کهنه اش، صدای بلندگوهای بیهوده اش، زمزمه موتور، چهره دوستانم، نحوه حرکت و لبخندشان است. و از این بابت سپاسگزارم.
در تابستان 2022 سریالی را که این تصویر متعلق به آن است شروع کردم. در ابتدا به عنوان اولین کار من، اولین ماشین، برای نیویورک تایمز فیلمبرداری شد. سریالی در مورد دوستان من و اولین ماشینهایشان و اینکه چطور بعد از جدا شدن از همهگیری توانستیم از طریق ماشینهایمان با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.
وقتی 20 ساله هستید، بسیار خوب است که اولین ماشین خود را داشته باشید، با دوستانتان بارگیری کنید، موسیقی پخش کنید و به رانندگی بروید. در این مسیر به سمت سانتا پائولا حرکت کردیم که در میان مناظر کوهستانی باورنکردنی احاطه شده توسط بیشههای پرتقال و صخرههای صخرهای میپیچیدیم. داشتیم از کوه پایین می آمدیم که آفتاب از شیشه ماشین می تابد. جیغ زدم چون خیلی زیبا بود. وقتی به عقب نگاه کردم و دوستانم ویکتوریا و کنی را دیدم که باد لباس هایشان را خش خش می کرد و موهایشان را باد می کرد، عالی بود! تصاویر صادقانه به نظر می رسند، اما من کارگردان بودم. این مجموعه اکنون در حال تبدیل شدن به کتاب است و سال آینده نمایشگاهی در بورلی هیلز برگزار می شود.
عکاسی از جوانان سخت است زیرا بسیار زودگذر است. من هنوز در 20 سالگی هستم و به نوعی دیگر از بین رفته است. این یک پروژه پایدار نیست – تا 20 سال دیگر قطعاً از نوجوانان در اولین اتومبیل هایشان عکس نخواهم گرفت. اما این بخشی از زیبایی و پختگی این اثر است.
خلاصه ای از شل عدلی
متولد شد: لس آنجلس، کالیفرنیا، 2001.
یاد گرفت: دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس.
تأثیرات: “لیز سرفتی، مایک برودی، نان گلدین”
نقطه اوج: ایده و ایجاد این مجموعه از کار با ویرایشگر عکس Eva Lyons دو تابستان پیش.
نقطه پایین: “بازگشت به مدرسه و زندگی عادی پس از توزیع.”
برد اصلی: “عکس هایی بگیرید که فقط شما می توانید بگیرید.”